آیه 42 سوره ابراهیم

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ

[14–42] (مشاهده آیه در سوره)


<<41 آیه 42 سوره ابراهیم 43>>
سوره :سوره ابراهیم (14)
جزء :13
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و (ای رسول ما) هرگز مپندار که خدا از کردار ستمکاران غافل است، بلکه (کیفر) ظالمان را به تأخیر می‌افکند تا آن روزی که چشمها (یشان) در آن روز خیره و حیران است.

و خدا را از آنچه ستمکاران انجام می دهند، بی خبر مپندار؛ مسلماً [کیفر] آنان را برای روزی که چشم ها در آن خیره می شود، به تأخیر می اندازد.

و خدا را از آنچه ستمكاران مى‌كنند غافل مپندار. جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براى روزى به تأخير مى‌اندازد كه چشمها در آن خيره مى‌شود.

و مپندار كه خدا از كردار ستمكاران غافل است. عذابشان را تا آن روز كه چشمها در آن خيره مى‌ماند، به تاخير مى‌افكند.

گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام می‌دهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت بازمی‌ایستد...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do not suppose that Allah is oblivious of what the wrongdoers are doing. He is only granting them respite until the day when the eyes will be glazed.

And do not think Allah to be heedless of what the unjust do; He only respites them to a day on which the eyes shall be fixedly open,

Deem not that Allah is unaware of what the wicked do. He but giveth them a respite till a day when eyes will stare (in terror),

Think not that Allah doth not heed the deeds of those who do wrong. He but giveth them respite against a Day when the eyes will fixedly stare in horror,-

معانی کلمات آیه

تشخص: شخوص چشم، خيره شدن آنست . آن اين است كه چشم گشاده بماند و بسته نشود.

الأبصار: بصر (بر وزن شرف): قوه بينايى، چشم، علم. منظور از آيه، چشم است . جمع آن، ابصار مى ‏باشد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ «42»

خداوند را از آنچه ستمگران انجام مى‌دهند غافل مپندار، همانا او (كيفر و حساب) آنان را براى روزى به تأخير مى‌اندازد كه چشم‌ها (از حيرت و وحشت) آن روز خيره مى‌ماند.

نکته ها

سؤال: خداوندى كه عادل است و قدرت دارد، چرا جلو ستمگران را نمى‌گيرد؟

پاسخ: خداوند هم عادل است و هم قادر و هم به عملكرد ستمگران عالم، ليكن تأخير كيفر به خاطر آن است كه دنيا ظرفيّت پاداش يا كيفر كامل را ندارد و سنّت خداوند بر اين است كه بندگانش را مهلت دهد تا اگر قابليّت داشته باشند، توبه كنند و اگر قابل نبودند، در قيامت به حسابشان برسد.

پیام ها

1- زود قضاوت نكنيد و خداوند را غافل مپنداريد. «لا تَحْسَبَنَّ»

2- مهلت دادن به ستمگران، نشانه‌ى غفلت خداوند يا رضايت پروردگار از آنان نيست. «وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا»

3- سنّت خداوند بر مهلت دادن است. «إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ» بنابراين در برابر ظالم، نه ساكت شويد و نه مأيوس، به وظيفه خود عمل كنيد كه خدا در كمين آنهاست.

جلد 4 - صفحه 427

4- كيفر و پاداش الهى، زمان‌بندى دارد. «لِيَوْمٍ»

5- روز قيامت، چنان ترس‌آور و وحشت‌زاست كه چشم‌ها خيره مى‌شود.

«تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ (42)

و چون حق تعالى ذكر روز حساب فرمود، بيان فرمايد كه امهال كافران نه به جهت غفلت است، بلكه براى تأكيد و اتمام حجت باشد.

وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا: و مپندار و گمان مكن خداى را غافل و بى‌خبر.

«1» بحار الانوار، جلد 15، صفحه 11، حديث 12، (روايتى با مضمون مشابه) و نيز رجوع كنيد به تفاسير عامّه و خاصّه، ذيل آيه 219 سوره شعراء.

«2» تفسير عياشى، جلد 2، صفحه 114.

جلد 7 - صفحه 69

عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ‌: از آنچه مى‌كنند ستمكاران و كافران. خطاب به حضرت، مراد امت است، يعنى ثابت باشيد بر آنچه دانسته‌ايد از عقابى كه متوجه ظالمان است. در انوار گفته: خطاب به حضرت، و مراد تثبيت او است بر آنچه مطلع فرموده خداوند او را بر احوال ظلمه و افعال ايشان و مخفى نبودن چيزى بر او و وعيد به آنكه او معاقب ايشان است بر كم و زياد ظلم و علم ازلى الهى احاطه دارد به تمام جزئيات، يا خطاب نسبت به هر كسى است كه به سبب جهل به صفات سبحانى، توهّم غفلت الهى را نموده و مغرور شده به واسطه امهال حضرت بارى. نزد بعضى آيه شريفه در مقام تسليه مظلوم و تهديد ظالم است. پس مى‌فرمايد: إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ‌: اينست و جز اين نيست كه تأخير مى‌اندازد خداى تعالى عذاب ستمكاران را. لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ:

براى روزى كه خيره شود در آن روز چشمها از مشاهده احوال و اهوال قيامت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ (42) مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُؤُسِهِمْ لا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ (43) وَ أَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى‌ أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَ وَ لَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَكُمْ مِنْ زَوالٍ (44) وَ سَكَنْتُمْ فِي مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَكُمُ الْأَمْثالَ (45)

ترجمه‌

و مپندار البتّه خدا را بيخبر از آنچه بجا مى‌آورند ستمكاران جز اين نيست كه تأخير مى‌اندازد عذاب آنها را براى روزى كه خيره ميشود در آن چشمها

شتابندگان ببالا دارندگان سرهاشان را بر نميگردد بسوى آنها ديدگانشان و دلهاشان تهى است‌

و بيم ده مردم را از روز كه ميآيد آنها را عذاب پس ميگويند آنانكه ستم كردند پروردگار ما تأخير انداز عذاب ما را تا مدّتى نزديك اجابت ميكنيم دعوت تو را و متابعت مينمائيم پيغمبران را آيا نبوديد كه سوگند ياد مينموديد پيش از اين كه نيست براى شما زوالى‌

و ساكن شديد در مسكنهاى آنانكه ستم نمودند بر خودهاشان و ظاهر شد بر شما چگونه رفتار كرديم با ايشان و زديم براى شما مثل‌ها را..

جلد 3 صفحه 239

تفسير

خداوند متعال براى آنكه كفّار تصوّر نكنند تأخير عقاب آنها براى بى خبرى و غفلت خداوند است از حال و كار آنها و نيز تسليت خاطر ستم زدگان خطاب به پيغمبر خود فرموده ولى مقصود ديگرانند و ميفرمايد كه گمان منما خداوند غافل است از اعمال ستمكاران بخويش و خلق جز اين نيست كه تأخير مى‌اندازد عذاب آنها را براى روز كه سر از قبرها بيرون ميآورند در حاليكه چشمهاى آنها گشاده و خيره است از هول و وحشت قيامت و شتابندگان و روى آورندگانند بصحراى محشر براى اجابت داعى الهى در حاليكه از شدّت بيم و هراس و حيرت سر بهوا راه مى‌پيمايند و قادر بر چشم بهمزدن نيستند و دلهاى آنها خالى و تهى از عقل و فهم و قوّت و جرئت است و قمّى ره فرموده يعنى دلهاشان پاره پاره باشد از خفقان و بنظر حقير اين تعبير بمنزله آنستكه در فارسى ميگويند دلهاشان آب شد يعنى بى‌تاب و قرار گرديد مقصود تشبيه بآب و هوا است در بى‌تابى و بى‌قرارى و بيم ده اى پيغمبر مردم را از روز قيامت كه روز نزول عذاب است بر آنها پس ميگويند ستمكاران بر خويش و خلق از روى عجز پروردگارا ما را بدنيا برگردان و مدت كمى مهلت ده بما تا ما دعوت تو را بتوحيد و ساير معارف حقه اجابت نمائيم و بدستور انبياء عمل كنيم و خودمان را از استحقاق عذاب بيرون بياوريم و خطاب مستطاب الهى بآنها ميرسد كه آيا شما نبوديد كه از فرط جهالت و غرور قسم ميخورديد كه ما بهمين حال باقى خواهيم ماند و حشر و نشر و حساب و عذابى نيست در صورتى كه پيغمبران حجّت را بر شما تمام نموده بودند و قصص انبياء گذشته و امّتهاى آنها بتواتر براى شما نقل و ثابت شده بود كه خداوند چگونه آنها را معذب فرمود با آنكه شما در اراضى و ديار آنها منزل و مسكن نموده بوديد و از مشاهده آثار باقيه در آن امكنه عارف باحوال آنها شده بوديد و ميدانستيد خداوند با آنها چه معامله‌اى فرمود با تمام اينها باز دست از كفر و نفاق و ظلم و شقاق برنداشتيد حال هم اگر بر گرديد بدنيا همانكه بوديد خواهيد بود ما براى تعليم و ارشاد و تنبيه و انذار شما از هيچ چيز فرو گذار نكرديم علاوه بر دليل و برهان حكاياتى نقل نموديم و مثلهائى زديم كه شايد موجب اعتبار شما شود و شما چنان سرگرم بدنيا بوديد كه هيچ اعتناء نداشتيد حال عمر دنيا تمام شد و اينجا دار آخرت است كه باقى و برقرار خواهد بود.

جلد 3 صفحه 240

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَحسَبَن‌َّ اللّه‌َ غافِلاً عَمّا يَعمَل‌ُ الظّالِمُون‌َ إِنَّما يُؤَخِّرُهُم‌ لِيَوم‌ٍ تَشخَص‌ُ فِيه‌ِ الأَبصارُ (42) مُهطِعِين‌َ مُقنِعِي‌ رُؤُسِهِم‌ لا يَرتَدُّ إِلَيهِم‌ طَرفُهُم‌ وَ أَفئِدَتُهُم‌ هَواءٌ (43)

و گمان‌ نكني‌ البته‌ ‌که‌ خداوند غافل‌ ‌است‌ ‌از‌ آنچه‌ عمل‌ ميكنند ظلم‌ كنندگان‌

جلد 11 - صفحه 400

جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ خداوند اينها ‌را‌ عقب‌ انداخته‌ ‌براي‌ روزي‌ ‌که‌ چشمها خيره‌ ميشود البته‌ پيغمبر همچه‌ گماني‌ نميكند ‌اينکه‌ ‌براي‌ تنبه‌ ‌خود‌ ظالمين‌ ‌است‌ ‌که‌ گمان‌ نكنند ‌که‌ ‌اينکه‌ چهار روزه‌ دنيا جلو اينها باز ‌است‌ ‌هر‌ چه‌ ميتوانند ظلم‌ كنند خداوند ‌از‌ ظلم‌ نميگذرد فرداي‌ قيامت‌ انتقام‌ خواهد كشيد چنانچه‌ قسم‌ ياد كرده‌ ‌در‌ حديث‌ قدسي‌

و عزتي‌ و جلالي‌ ‌لا‌ يجوزني‌ ظلم‌ ظالم‌

و ‌در‌ حديث‌ ‌است‌

(الظلم‌ ظلمات‌ يوم القيمة)

‌هر‌ چه‌ مظلوم‌ قرب‌ و مقامش‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ بيشتر ‌باشد‌ انتقام‌ ‌از‌ ظالمين‌ ‌او‌ سخت‌تر ميشود و ‌هر‌ چه‌ ظلم‌ شديدتر ‌باشد‌ عقوبتش‌ زيادتر ميگردد آيا ‌خدا‌ چه‌ ميكند فرداي‌ قيامت‌ ‌با‌ ظالمين‌ آل‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و چه‌ ميكند ‌با‌ كساني‌ ‌که‌ ظلم‌ ميكنند ‌با‌ ضعفاء و بيچارگان‌ و بي‌تقصيران‌ بخصوص‌ امروزه‌ ‌که‌ سرتاسر دنيا ‌را‌ ظلم‌ پر كرده‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ مهمترين‌ علائم‌ ظهور ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ حق‌ امام‌ زمان‌ ميفرمايد

(يملأ الارض‌ قسطا و عدلا ‌بعد‌ ‌ما ملئت‌ ظلما و جورا)

وَ لا تَحسَبَن‌َّ اللّه‌َ غافِلًا عَمّا يَعمَل‌ُ الظّالِمُون‌َ خداوند ‌از‌ ‌اينکه‌ عوارض‌ بيرون‌ ‌است‌، محل‌ عوارض‌ نيست‌ بالاخص‌ غفلت‌.

إِنَّما يُؤَخِّرُهُم‌ لِيَوم‌ٍ تَشخَص‌ُ فِيه‌ِ الأَبصارُ و ‌اينکه‌ تأخير يك‌ نوع‌ عذاب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ ميخواهند و ميتوانند ظلم‌ كنند و بار ‌خود‌ ‌را‌ سنگين‌ كنند و عذاب‌ ‌خود‌ ‌را‌ شديدتر و زيادتر كنند.

مُهطِعِين‌َ مُقنِعِي‌ رُؤُسِهِم‌ لا يَرتَدُّ إِلَيهِم‌ طَرفُهُم‌ وَ أَفئِدَتُهُم‌ هَواءٌ خيره‌ ميشود چشم‌ ‌آنها‌ ‌با‌ گردن‌ كشيده‌ بطرف‌ بالا ‌که‌ چشمهاي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ طرف‌ و ‌آن‌ طرف‌ ميافتد و ساكن‌ ميشود ‌که‌ ‌حتي‌ جاي‌ قدم‌ ‌خود‌ ‌را‌ نمي‌بينند و قلبهاي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ شدّت‌ فزع‌ و خوف‌ خالي‌ ميشود ‌از‌ طمع‌ و سرور مثل‌ هواي‌ ‌بين‌ آسمان‌ و زمين‌ ‌يعني‌ بكلي‌ نااميد ميشوند.

جلد 11 - صفحه 401

مهطعين‌ اهطاع‌ اسراع‌ ‌است‌ ‌يعني‌ بسرعت‌ ‌هر‌ چه‌ تمام‌تر وارد صحراي‌ محشر ميشوند و ‌از‌ اوضاع‌ محشر چشمهاي‌ ‌آنها‌ خيره‌ ميشود و ‌از‌ حركت‌ ميافتد و وحشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميگيرد.

مُقنِعِي‌ رُؤُسِهِم‌ اقناع‌ توجه‌ بيك‌ طرف‌ ‌است‌ ‌که‌ مقابل‌ ‌او‌ ‌است‌ و طرف‌ راست‌ و چپ‌ ‌خود‌ ‌را‌ نمي‌بيند ‌حتي‌ جاي‌ قدم‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌هم‌ مشاهده‌ نميكند و بزبان‌ ‌ما گيج‌ و بيج‌ ميشود.

لا يَرتَدُّ إِلَيهِم‌ طَرفُهُم‌ چشم‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ نميگردد وَ أَفئِدَتُهُم‌ هَواءٌ فؤاد قلب‌ ‌است‌ انسان‌ موقعي‌ ‌که‌ اضطراب‌ پيدا ميكند حواسش‌ پرت‌ ميشود تمام‌ امور ‌از‌ نظرش‌ ميرود حال‌ ‌خود‌ ‌را‌ نمي‌فهمد قلبش‌ ضربان‌ پيدا ميكند حال‌ ظالمين‌ چنين‌ ‌است‌ ‌در‌ روز قيامت‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 42)- روزی که چشمها از حرکت باز می‌ایستد: از آنجا که در آیات گذشته سخن از «روز حساب» به میان آمد، به همین مناسبت در اینجا وضع ظالمان و ستمگران را در آن روز مجسم می‌سازد.

ج2، ص515

ضمنا با بیان این بخش از مسائل معاد، بخشهای توحیدی گذشته تکمیل می‌گردد.

نخست با لحنی تهدید آمیز (تهدیدی نسبت به ظالمان و ستمگران) چنین آغاز می‌کند: ای پیامبر! گمان مبر که خداوند، از آنچه ظالمان انجام می‌دهند، غافل است» (وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ).

این سخن در حقیقت پاسخی است به سؤال کسانی که می‌گویند اگر این عالم خدایی دارد، خدایی عادل و دادگر، پس چرا ظالمان را به حال خود رها کرده است؟

قرآن در برابر این سؤال می‌گوید: خدا هرگز غافل نیست، اگر به فوریت آنها را مجازات نمی‌کند به خاطر آن است که این جهان میدان و محل آزمایش و پرورش انسانهاست، و این هدف بدون آزادی ممکن نیست.

سپس می‌گوید: «خدا مجازات آنها را به روزی تأخیر می‌اندازد که در آن روز، چشمها (از شدت ترس و وحشت) از حرکت می‌ایستد و به یک نقطه دوخته شده، بی‌حرکت می‌مانند» (إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصارُ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع